جدول جو
جدول جو

معنی دان و آب - جستجوی لغت در جدول جو

دان و آب
(نُ)
از اتباع. دانه و آب. چینه و آب.
- دان و آب مرغها را دادن، چینه و آب در دسترس آنان نهادن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نُ)
طعام و شراب، مجازاً، منفعت. درآمد.
- نان و آبی نداشتن، بی فایده بودن: این کار نان و آبی ندارد، منفعتی ندارد
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کنایه ازجسد و قالب آدمی زاد باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). قالب بشر. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
آبی که گاه دانه بستن سنبلهای گندم و جو و مانند آن به مزرعه دهند
لغت نامه دهخدا
طعام وشراب، درآمد منفعت یانان وآبی داشتن (نداشتن) فایده ای داشتن (نداشتن) وسیله ارتزاق بودن (نبودن) : این کارنان وآبی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار